مجموعه شعر های عاشقانه
تاريخ : چهار شنبه 26 / 4 / 1391برچسب:(نظر یادتون نره), | 16:39 | نویسنده : عرفان اربابی

اشک من بارون غربت / تو دلم غبار حسرت 

من برات سوغاتی دارم / یه سبد گل محبت 

گر قضای روزگار تکه کند قلب مرا مینویسم روی هر تکه از آن نام تو را . . .

با دل عاشق بد نکن ای آدم نامهربون / سنگدل و بی وفا نشو ، یه دل داری اینم نشون . . .

آنجا که توئی ، رهگذری نیست مرا / جز دوری تو غم دیگری نیست مرا

خواهم که به جانب تو پرواز کنم / حیف است که هیچ بال و پری نیست مرا . . .

ای اشک ، آهسته بریز که غم زیاد است / ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است

امروز کسی محرم اسرار کسی نیست / ما تجربه کردیم ، کسی یار کسی نیست . . .


لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو / تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو . . .

در آسمان دل من پرنده پر نمیزنه / تو کلبه غم زده ام محبت سر نمیزنه . . .

باز هم ثانیه ها اسم تو را جار زدند و دقایق امشب به تو تکرار زدند


سکوتی که در این عقربه ها میچرخید ، نکند در دل تو اسم مرا دار زدند . . .

من شکستم تا تو را عاشق کنم / بعد من باران فقط آب است و بس

هر که بعد از من سراغت را گرفت / زشت يا زيبا فقط خواب است و بس . . .


يک نفر امد قرارم را گرفت / برگ و بار و شاخسارم را گرفت

چهار فصل من بهاران بود ، حيف / باد پائيزي بهارم را گرفت

اعتباري داشتم در پيش عشق / با نگاهي ، اعتبارم را گرفت

عشق يا چيزي شبيه عشق بود / آمد و دار و ندارم را گرفت . . .


چشمي به هم زديم و دنيا گذشت / دنبال هم ، امروز و فردا گذشت

دل ميگه باز فردا را از نو بساز / اي دل غافل ديگه از ما گذشت . . .


راز دل با يار محرم هم نبايد باز گفت / روزي آن محرم اگر بيگانه شد تکليف چيست ؟

خوشا آنان که در بازار گيتي خريدار وفا بودند و هستند


خوشا آنان که در راه رفاقت رفيق با وفا بودند و هستند . . .

گريه در چشمان من طوفان غم دارد ، ولي خنده بر لب ميزنم تا کَس نداند راز من . . .

اگر باغ نگاهم پر ز خار است ، گلم تاراج دست روزگار است

به چشمانت قسم ، با بودن تو ، زمستاني ترين روزم بهار است . . .

من چه ميدانستم دل هر کس ، دل نيست


قلب ها ز آهن و سنگ ، قلب ها بيخبر از عاطفه اند.... من چه ميدانستم . . .

عیب کار از جعبه تقسیم نیست ، سیم سیار دل ما سیم نیست

این هزاران طول موجش را بگير، دیش احساسات ما تنظیم نیست . . .


الا اى دختر شیك/ بلند بالا و باريك/ تو مرغی من خروسم/ تو آردك من سبوسم /تو دینار من فلوسم/ بشو امشب عروسم/ كه لبهاتو ببوسم/ تو بیلی من كلنگم/ تو آهو من پلنگم/ تو مستی من ملنگم/ بیا امشب به جنگم/ كه من تیمور لنگم/

گر نيايي تا قيامت انتظارت مي کشم. منت عشق از نگاه پر شرابت مي کشم.

ناز چندين ساله ي چشم خمارت مي کشم. تا نفس باقيست اينجا انتظارت مي کشم 

اگه عشقم حقیره ! اگه جسمم کویره ! اگه همیشه تنهام ! اگه خالیه دستام ! برای تو عاشق ترین عاشق دنیام 

دل تمنا میکند تا من بسازم خانه ای / عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای !؟

آن شب که شد زندگی ما آغاز ، آغاز شد افسانه این سوز و گداز


دادند به ما دلی و گفتند بسوز ، دیدند که سوختیم گفتند بساز . . .

تو رفتی و من شدم لحظه شمارت / دو قطره اشک مانده یادگارت

اگر برگشتی و من را ندیدی / بدان که مرده ام از انتظارت . . .


خسته در حبس زمینم ، ماه من یادم کن


به نگاهی ، به پیامی ، سخنی شادم کن !

میروم دیگر شما یادم کنید / من که رفتم این غزل ها را شما دفتر کنید

میروم تا دل نبندم دل به خوبی هایتان / باز هم دل بستم و زخمی شدم ، باور کنید . . .


نگاهی کرد و در به در کرد ، یقین کرد عاشقم بعدش سفر کرد


شکستی خورد و آمد تا بماند ، ولی من رفته بودم ، او ضرر کرد . . .

سلام ای بی وفای بی مرووت / سلام ای ساز گیتار محبت

سلام کردم نگی تو بی وفائی / وگرنه ما که عاشقیم بی مرووت !!!


گر نگه دار من آن است که من میدانم / شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد . . .


من و تو از تبار بی کسانیم / در این غوغا چه کس را کس بدانیم

کسی نشنید فریاد کمک را / کمک کن تا برای هم بمانیم . . .


من شکستم تا تو را عاشق کنم / بعد من باران فقط آب است و بس


هر که بعد از من سراغت را گرفت / زشت يا زيبا فقط خواب است و بس . . .

من که گفتم اين بهار افسردني است / من که گفتم اين پرستو مردني است

من که گفتم اي دل بي بند و بار / عشق يعني رنج ، يعني انتظار

آه عجب کاري به دستم داد دل / هم شکست و هم شکستم داد دل . . .


عزيز دلم جدائي مکن / جهان کوچکيست ، بي وفائي مکن


ببخش عاشقت را و منت گذار / من که گريه کردم ، عاشق آزاري مکن . . .

دل من دیگه خطا نکن/ با غریبه ها وفا نکن / زندگی رو باختی دل من/ مردمو شناختی دل من/ تا به کی سروپا حقیقتی/ تا به کی خراب محبتی / همنشین این واون شدی/ خسته وپریشون خون شدی/ دشت بخت تو کویر شده / مرغ آرزوت اسیر شده / رو به روت سراب/ پشت سر خراب / ساکت و صبوری دل من/ خیلی ازمن دوری دل من/ 


در گلستان خيالم ندهد هيچ گلي بوي تو را ، تو گل ناز مني از دور مي بوسم تو را 


دیابت لباتم ، خراب اون چشاتم ، عاشق اون صداتم ، بادبون كشتیاتم ، دیوونه نگاتم ، روانیه اداتم ، دیگه بگو چی میخوای ، بخوای نخوای فداتم 


تو دریایی و من موجی اسیرم ، كه میخواهم در آغوشت بمیرم . بیا دریای من آغوش بركش ، نمیخواهم جدا از تو بمیرم 


هر چند كه از دیده من گم شده ای ، غمخوار و كمك رسان مردم شده ای ، در قصر دلم جواهر عشق منی ، ای خوشكل من شبیه یانگوم شده ای


اگر باگريه دريايى بسازم
اگر باخنده رويايى‎ ‎بسازم
اگرخنده شوددرمن‎ ‎فراموش
اگر گريه شودبامن‎ ‎هم اغوش
توراهرگزنخواهم‎ ‎كردفراموش 


سیل دریا دیده هرگز بر نمی گردد به جوی
نیست ممکن هرکه عاشق شد دگر عاقل شود 

خیال می کردی قلب من تاب شکستن نداره منتظری بازم دلم پیش دلت کم بیاره مرام من تو عاشقی یکدلی و صداقته وقتی میگم نوکرتم این آخر رفاقته 


در پاسخ نامه ام گل یخ دادی
هربار مرا وعده دوزخ دادی
یک بار برو کلاس خیاطی عشق
شاید که خدا کرد و به ما نخ دادی

گر دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است اگر دنیای ما دنیای درد است بدان عاشق شدن از بحررنج است اگر عاشق شدن پس یک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است 


در این بازار نا مردی به دنبال چه می گردی نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی برو بگذر از این بازار از این مستی وطنازی اگر چون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی

                                                                        (نظر یادتون نره)



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: